اعضای خانواده به انگلیسی
یادگیری واژگان مرتبط با اعضای خانواده، بخش بسیار مهمی از تسلط بر زبان انگلیسی است. این موضوع تنها به مکالمات روزمره محدود نمی‌شود، بلکه درک عمیق‌تری از فرهنگ‌ها و ارزش‌های خانوادگی در جوامع انگلیسی‌زبان را نیز فراهم می‌کند. به عنوان مثال، توانایی معرفی اعضای خانواده به انگلیسی به شما امکان می‌دهد تا روابط خانوادگی خود را به راحتی توصیف کنید و در موقعیت‌های اجتماعی یا رسمی با اعتماد به نفس بیشتری ارتباط برقرار کنید. این مهارت به ویژه در سفرها، تعاملات بین‌المللی و حتی درک فیلم‌ها و سریال‌های انگلیسی‌زبان بسیار مفید است.
چرا باید اعضای خانواده را به انگلیسی بشناسیم؟
یادگیری نام اعضای خانواده به زبان انگلیسی، فراتر از یک مهارت زبانی ساده است. تصور کنید در سفری خارجی، می‌خواهید درباره خانواده‌تان صحبت کنید یا با بستگان انگلیسی‌زبان خود ارتباط برقرار کنید. در این لحظات، تسلط بر این واژگان، پلی برای ارتباط صمیمانه و بدون واسطه خواهد بود. علاوه بر این، با گسترش دنیای مجازی، آشنایی با این اصطلاحات، به شما کمک می‌کند تا در شبکه‌های اجتماعی و گفتگوهای آنلاین، ارتباطات مؤثرتری داشته باشید. در واقع، یادگیری نام اعضای خانواده به انگلیسی، دریچه‌ای به سوی دنیای گسترده‌ای از ارتباطات بین‌المللی و فرهنگی می‌گشاید و به شما امکان می‌دهد تا با اعتماد به نفس بیشتری در موقعیت‌های مختلف ظاهر شوید.
معرفی اعضای خانواده به انگلیسی
در زبان انگلیسی، اعضای درجه یک خانواده به روابط مستقیم و اصلی خانوادگی اشاره دارند. این واژگان برای مکالمات روزمره، معرفی خانوادگی یا توضیحات در مورد ساختار خانواده بسیار مهم هستند. در ادامه لیستی از اعضای درجه یک خانواده به انگلیسی همراه با ترجمه فارسی ارائه شده است:
| پدر | Father |
| مادر | Mother |
| پسر | Son |
| دختر | Daughter |
| برادر | Brother |
| خواهر | Sister |
| شوهر | Husband |
| همسر (زن) | Wife |
آشنایی با نسل های مختلف یک خانواده به زبان انگلیسی
در زبان انگلیسی، معرفی نسل‌های مختلف خانواده نیازمند شناخت دقیق واژگان مرتبط با هر نسل و رابطه آنهاست. این نسل‌ها شامل والدین، فرزندان، پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها، و حتی نسل‌های بعدی مانند نوه‌ها و نوادگان می‌شوند. دانستن این واژگان علاوه بر تسهیل مکالمات، در درک متون تاریخی و فرهنگی یا حتی نوشتارهای رسمی کمک می‌کند. در ادامه به معرفی اعضای خانواده از نسل‌های مختلف همراه با ترجمه آنها می‌پردازیم:
| نیاکان/اجداد | Ancestor |
| پدربزرگ | Grandfather |
| مادربزرگ | Grandmother |
| پدرِ پدربزرگ یا مادربزرگ | Great-grandfather |
| مادرِ پدربزرگ یا مادربزرگ | Great-grandmother |
| پدر | Father |
| مادر | Mother |
| پسر | Son |
| دختر | Daughter |
| نوه (پسر) | Grandson |
| نوه (دختر) | Granddaughter |
| نتیجه (پسر یا دختر) | Great-grandchild |
| نتیجه (پسر) | Great-grandson |
| نتیجه (دختر) | Great-granddaughter |
| نوادگان | Descendant |
آشنایی با روابط خانوادگی بر اساس ازدواج
در زبان انگلیسی، روابط خانوادگی بر اساس ازدواج به روابطی اطلاق می‌شود که از طریق پیوند ازدواج ایجاد می‌شوند. این روابط شامل افراد و نقش‌هایی است که ممکن است در طول زندگی با آنها روبرو شویم، مانند همسر، خانواده همسر و وابستگان نزدیک به آنها. آشنایی با این واژگان به درک بهتر نقش‌های خانوادگی و استفاده مؤثرتر در مکالمات کمک می‌کند. در ادامه، لیستی از این روابط همراه با ترجمه فارسی ارائه شده است:
| شوهر | Husband |
| همسر (زن) | Wife |
| خانواده همسر | In-laws |
| پدر همسر | Father-in-law |
| مادر همسر | Mother-in-law |
| برادر همسر | Brother-in-law |
| خواهر همسر | Sister-in-law |
| داماد (شوهر دختر) | Son-in-law |
| عروس (زن پسر) | Daughter-in-law |
| همسر (بدون اشاره به جنسیت) | Spouse |
اصطلاحات رایج مربوط به خانواده در زبان انگلیسی
اصطلاحات و عبارات رایج مرتبط با خانواده به طور گسترده در مکالمات روزمره، ادبیات و حتی فیلم‌ها استفاده می‌شوند. این اصطلاحات معمولاً بیانگر روابط عاطفی، چالش‌ها یا زیبایی‌های زندگی خانوادگی هستند. استفاده صحیح از این اصطلاحات نشان‌دهنده تسلط بیشتر بر زبان و درک عمیق‌تر فرهنگ انگلیسی‌زبان است. در ادامه، لیستی از اصطلاحات رایج همراه با ترجمه فارسی آنها ارائه شده است:
| شجره‌نامه | Family tree |
| روابط خانوادگی از هر رابطه دیگری قوی‌تر است | Blood is thicker than water |
| فرزند متفاوت یا مایه شرمساری خانواده | Black sheep (of the family) |
| چیزی که در خانواده رایج است (مانند ویژگی ژنتیکی یا عادت) | Runs in the family |
| فرزند شبیه به والدین خود است | The apple doesn’t fall far from the tree |
| پسر به پدرش رفته است | Like father, like son |
| در خانواده‌ای ثروتمند به دنیا آمده | Born with a silver spoon in one’s mouth |
| قدرت تصمیم‌گیری در خانواده داشتن (معمولاً در مورد یکی از زوج‌ها) | To wear the pants in the family |
| فرزند شبیه به والدینش است (از لحاظ شخصیتی یا فیزیکی) | A chip off the old block |
| نان‌آور خانواده بودن | To bring home the bacon |
دیدگاهتان را بنویسید